۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۱, سه‌شنبه

شهر الکترونیک و مدیریت شهری

چكيده
ظرفيت هاي جهان الكترونيك متاثر از تکنولوژي ارتباطي و اطلاعاتي
[1] جديد مي باشد که جامعه را وارد فضائي اطلاعاتي مي كند. در فضاي جديد، دولت الکترونيک[2] و شهر الكترونيك دو شکل نهادينه اداره جامعه جديد مي باشد که توسط بخش دولتي سازمان دهي و سياست گذاري مي شود .در اين مقاله سعي شده است از ذكر موارد كليشه اي پرهيز شود و مفاهيمي چون دوفضايي شدن شهر، مكان، سرعت، نحوه انجام عمل وپاسخگويي، مزايا ، انواع موانع و راهكار هاي فرهنگي ،اجتماعي و اقتصادي آن به تفصيل مورد بررسي قرار گرفته شده است .
كلمات كليدي
شهر الكترونيك ، شهرداري الكترونيك ، دولت الكترونيك ، مديريت شهري ، خدمات الكترونيك .

1- مقدمه
ازدحام و تراکم جمعيت هاي بزرگ و تفاوت جمعيت شب و روز در شهرهايي مثل تهران، نيويورک، لندن و توکيو همراه با آلودگي گسترده نور، صدا، هوا و فضا و مسئله ترافيک و زمان، منشاء يافتن چاره اي براي کاهش آلام ناشي از زندگي در اينگونه شهرها شده است.
مهمترين مسئله در اين شهر ها حرکت جمعيت اعم از حرکت با وسيله نقليه و يا ازدحام جمعيت در مراکز فروش و خدمات اداري و رفاهي شهر، علت اصلي بسياري از "مسائل شهري" اعم از مسائل انساني شهري و يا حوادث و سوانح شهري در شهرهاي بزرگ مي باشد. با ظهور صنعت همزمان ارتباطات (عاملي، 1383)، کامپيوتر و بدنبال آن ارتباطات شبکه اي از طريق آرپانت و سپس شکل فراگير اين ارتباط در قالب اينترنت فضاي جديدي براي شهر بوجود آمد که از آن تعبير به "شهر الكترونيك" مي شود [1]. از مزاياي شهر الكترونيك کاهش "حرکت جمعيت" در شهر واقعي و در درجه بعدي "فضاهاي همزمان" را بدون فرسايش و اصطکاک با يک هندسه موازي امکان پذير مي سازد. در واقع دو فضائي شدن شهر در فضاي واقعي و فضاي مجازي، نوعي "مديريت کنترل حرکت جمعيت شهري" محسوب مي شود لذا حرکت جمعيت شهر آرامتر، کم هزينه تر و برخوردار از امنيت شهري و امنيت رواني شهروندان را فراهم کند.
شهر سازي واقعي- مجازي به ظرفيت هاي واقعي شهر در کنار ظرفيت هاي مجازي شهر توجه مي کند و شهر را با توجه به اين دو فضا مي سازد. شهرهاي آينده ناگذير از اساس با نگاه به اين فضا ساخته خواهد شد و شهرهاي موجود نيازمند بازسازي جديد و اضافه کردن "فضاي شهر الكترونيك" به شهرهاي واقعي مي باشد لازم به ذكر است ، اين روند همراه با توسعه نرم افزارهاي کامپيوتري رو به جلو مي رود .
در فضاي پراکنده شهري جديد، شهر هاي الكترونيك، مي تواند زمينه بازسازي "يکپارچگي اجتماعي شهري" را فراهم کند.
در کشور هاي توسعه يافته، دولت و شهر صرفا با تکيه بر "مکان" و "جغرافياي" واقعي تعريف نمي شوند بلکه بر اساس فضاي توليد شده در قالب "واقعيت مجازي" نيز معنا پيدا مي کنند. در نگاه اوليه شهر هاي الكترونيك متاثر از ايده "شهر اطلاعات" بود. در شهر اطلاعاتي، تلاش مي شد که يک جايگاه مورد انتظار از دست يابي به اطلاعات مربوط به شهر بوجود بيايد (دايبرگر و فرانک ، 1998). اين شهر اطلاعات منشاء ظهور مديريت هاي جديد شد که از آن تعبير به "مديريت دانش محور " مي شد. شهر دو فضائي با نگاه آينده گرا مبتني بر همين "مديريت دانش محور مي باشد. مديريت دانش محور برخواسته از راه حل هاي اداره شهر مبتني بر "مراکزمنابع الکترونيک" مي باشد.
با تکثر منابع اطلاعاتي شهر و قدرت گرفتن ظرفيتهاي سه بعد مجازي، تصويري از شهر الكترونيك شکل گرفت و اين عقيده را بصورت جدي تري وارد حوزه شهر سازي جديد کرد. از آنجا که کاربران شهر الكترونيك در درجه اول بايد از "دانش کامپيوتر" و دسترسي به "فضاي اينترنتي" برخوردار باشند، پيش نياز اوليه ظهور شهرهاي الكترونيك، فراهم آمدن اين دو امکان مي باشد. در جهان توسعه يافته با سرعتي فزاينده تر جامعه اينترنتي رو به گسترش مي باشد. بعنوان مثال کاربرهاي اينترنتي در آمريکا از 22 ميليون در سال 1995 به 92 ميليون در سال 1999 رسيده اند که اين رقم در صورت افزايش 5 تا 20 درصد پيش بيني مي شود به 120 تا 180 ميليون در سال جاري (2004) برسد. قابليت موبايل هاي جديد، جهت متصل کردن فرد به فضاي مجازي اينترنت و همچنين پيش بيني ظهور سيستم کامپيوتري فراگير در سال 2020، فضائي با گستردگي بالا و با تنوع و تکثر خيره کننده اي را رقم مي زند [5].
2- شهر الكترونيك
اولين شهر الكترونيك در آمستردام هلند در سال 1994 شکل گرفت و به سرعت بسياري ازشهرهاي اروپائي، آمريکائي و بعضي از شهر هاي آسيائي مثل توکيو و سنگاپور وارد اين فضاي شهري شدند. طي دهه 1990 کشورهاي زيادي بر اساس شرايط جديد جهاني و شکل گيري جامعه اطلاعاتي، تلاش کردند تحليل و جمع بندي هاي متمايل به سياستگزاري و برنامه ريزي را در خصوص فرايندهاي اطلاعاتي طراحي کنند [2].
برنامه عمل ايالات متحده آمريكا (1993) (
US Agenda for Action)، اوراق سفيد رشد اروپائي (1994) (The European White Paper Growth)، اصلاحات ژاپني در جهت جامعه پوياي روشنفکرانه قرن 21 (1994) ( The Japanese Reforms Toward the Intellectual Creative Society of the 21st Century) و يا برنامه جامعه اطلاعاتي دانمارک در سال 2000 (1994) (The Danish Information Society 2000) و يا شکل گيري وزارتخانه اينترنت در هلند و شکل گيري شهري الكترونيك آمستردام در سال 1994، نمونه هايي از تحولات برنامه ريزي معطوف به ساخت "شهرهاي الكترونيك" و "دولت الکترونيک" در فضاي جامعه اطلاعاتي مي باشد .
در شهر الكترونيك، خدمات شهري بدون هيچ محدوديت زماني و مکاني وجود ندارد، يعني 24 ساعته در هفت روز هفته ، و شهروندان در همه ساعات و دقايق روز امکان بهره مندي از خدمات دولتي و شهري را خواهند داشت.
شهر الكترونيك بر "اشکال رهاشده شناور " (
Free-Floating Forms) معماري و شهر سازي بنا شده است که امکان حرکت دائمي و آسان و کنترل و نظارت بر روندهاي اداري و خدماتي، شهر را بصورت مستقل براي تک تک شهروندان برخوردار از "کد ملي" منعطف مي سازد. "شهروندي به رسميت شناخته شده" و تعامل دموکراتيک هم در سطح شهري (شهر الكترونيك) و هم در سطح ملي (دولت الکترونيک) فراهم مي شود و شاخص جديد توسعه يافتگي را وارد مفاهيم جديد توسعه مي کند.
مثال هايي از شهر هاي الكترونيك بگفته هرب نورمن و مايک ويلسون (2004) :
1) شهرهاي الكترونيك براي راهنمائي متصل همه مراجعه کنندگان در خصوص انواع خدمات بازرگاني و تجاري مثل شهر الكترونيك برايتون که محل انواع تبليغات تجاري مي باشد که ماهيانه بيش از 65000 مراجعه کننده دارد[لينك] .
2) شهر الكترونيك مسطح که با تکيه بر سطح مشترک شهر واقعي طراحي مي شود [14].
3) شهر هاي الكترونيك سه بعدي، اين نوع شهرهاي الكترونيك بر اساس ابعاد فيزيکي شهر هاي واقعي با تکيه بر واقعيت مجازي ساخته مي شود که مبتني بر "زبان مدل سازي واقعيت مجازي " مي باشد. نمونه اين نوع شهرهاي الكترونيك را در توليدات استوديو سياره 9 که تا کنون بيش از 40 شهر الكترونيك مهم جهان مثل شهر الكترونيك لندن، لوس آنجلس، ونکوور، توکيو و بسياري ديگر از شهر مهم جهان را طراحي کرده است، ديده مي شود. سياره 9، بيش از 250 فضاي مجازي مهم جهان را نيز تا کنون طراحي نموده است که حجم گسترده اي از اطلاعات را در خود ذخيره کرده است .
اشکال مختلف سازماندهي و نمايش شهر الكترونيك و جماعت هاي مجازي از چشم اندازهاي متفاوت مورد بحث قرار گرفته است. ودل و بورنيگ ، (2004) (
Waddell and Borning) ، در خصوص ابعاد حکومت ديجتالي شهر سايت ليک را مورد بحث قرار داده اند. گراهام و آرويجي (1997) (Graham and Aurigi) بين شهر الكترونيك برخوردار از بستر شهر واقعي و شهر الكترونيك بدون ارتباط صرف با بستر شهر واقعي تفاوت گذاشته است. شهرهاي الكترونيك بر خوردار از بستر فضاي واقعي، بعنوان شهر موازي شهر واقعي مطرح مي شود ولي شهرهاي الكترونيك بزرگ، از قلمرو مخاطبين شهري خود در فضا ي جغرافيايي شهر فراتر مي روند و مخاطبين وسيعتر و پراکنده تري را مورد توجه قرار مي دهند.
بوتيهمه و همکاران (2002) مفهوم طراحي و يا شهرسازي الکترونيک را در مقاله اي که تحت عنوان "طراحي الکترانيک: مرور بر تحقيقات انجام شده در خصوص نقش وب سايت ها در شهرسازي " مطرح نموده اند و به مطالعات مديريت جديد شهري از طريق فضاي مجازي پرداخته اند. در اين مقاله 142 تحقيق، مقاله و کتاب تاليف شده در اين خصوص را معرفي کرده اند.
بوتيهمه و همکاران (2002) مجموعه مطالعات انجام شده در خصوص شهر سازي الکترونيک را درسه گروه مقوله بندي مي کنند:
1) مديريت اطلاعات شهري
2) ارائه اطلاعات شهري
3) تکنولوژي هاي مربوط به توجه به مرزبندي هاي موجود اجتماعي [8]
در اينجا به ميزان اثر گذاري و پذيرش اطلاعات با استفاده از متن، تصوير، صدا و فيلم توجه مي شود. اين گروه از محققين کاربردهاي متفاوتي براي سياست هاي شهري الکترونيک را از هم متمايز مي کنند:
1) کاربرد اول شامل شهر سازي و بخش هاي اداري عمومي مي شود که کمک به فهم بهتر و ارتباط وسيع با مردم و حوزه عمومي مي شود.
2) کاربرد ديگر شهر الكترونيك، ارائه خدمات شهري و انجام کارهاي اداري مردم از طريق فضاي شهر الكترونيك مي باشد [لينك]
3) استفاده از ابزار چند رسانه اي فضاي مجازي براي ارائه موثر تر و بهينه تر اطلاعات به مراجعين.
4) کارکرد چهارم مربوط به نظام هاي اطلاعاتي مشارکت عمومي در قلمروهاي جغرافيائي خاص مي باشد.
بايد توجه داشت که مديريت شهرسازي الکترونيک از قابليت جذب مشارکت هاي گسترده خارج از حوزه شهري در قلمرو "شهر واقعي" نيز برخوردار مي باشد و توانائي پيگيري روندهاي خاص شهري را خارج از حوزه شهر دارد. به عبارتي در شهرهاي الكترونيك، ظرفيت هاي شهر نه به لحاظ منابع خدمات شهري و نه به لحاظ کاربران، محدود به منابع شهري نمي شود .
3- مزاياي شهر الكترونيك
ü فراهم آوردن خدمات اينترنت باكيفيت و سرعت بالا براي شهروندان با به وجود آوردن يك زيرساختار مناسب جهت اتصال به اينترنت و شبكه جهاني .
ü فراهم آوردن كانال‌هاي آموزشي متفاوت و محيط آموزشي مادام العمر ، امكان آموزش فراگير با استفاده از ابزارهاي فناوري اطلاعات و پياده‌سازي روش‌هاي مختلف آموزش از هركجا و در هر زمان براي مخاطبان.
ü بهبود كيفيت زندگي مردم با افزايش آگاهي مردم از فرآيندهاي شهري و همچنين امكانات شهر، و تسهيل انجام فعاليت‌هاي شهري و بهبود اوضاع اقتصادي شهر كه نتيجه بهبود امر تجارت در سطح شهر مي‌باشد.
ü ارائه خدمات يك مرحله‌اي به شهروندان: تقليل دادن تمام فرآيند لازم براي انجام يك كار در شهر به فعاليت‌هاي واحد، همچنين الكترونيكي كردن آنها و حذف مراجعه‌هاي پي‌در‌پي به ادارات و سازمان‌هاي مختلف جهت انجام كارها .
ü تقويت رقابت تجاري شهر, و ايجاد فرصتهاي تجاري بيشتر توسط تجارت الكترونيكتقويت محيط رقابتي شهر در عرصه تجارت، توسط الكترونيكي‌كردن پرداخت‌ها، دريافت‌ها و همچنين آگاهي سريع تجار از پتانسيل‌هاي موجود در شهر .
ü ارتباط بهتر سازمان‌ها و ارگان‌هاي مختلف شهري بصورت الكترونيكي با يكديگر و تسهيل امر مكاتبات از طريق اينترنت توسط زير ساختارهاي ايجاد شده توسط شهر الكترونيك .
ü دسترسي 24 ساعته به خدمات شهري: در جريان قرار دادن هر چه سريعتر شهردار و مسئولان شهر نسبت به مشكلات و نواقص موجود شهر به منظور تسريع كشف و رفع عيوب .
ü افزايش مشاركت مردم در اداره شهر با اعطاء حق ‌اظهار نظر به شهروندان در مورد شهر و همچنين ارتباط مستقيم با شهردار .
ü كاهش ترافيك شهر با به كار بستن اينترنت در فعاليت‌هاي شهري شهروندان از منزل بدون نياز به مراجعه فيزيكي به سازمان‌ها .
ü كاهش آلودگي هوا با كاهش ترافيك شهري در نتيجه افزايش استفاده از اينترنت در انجام فعاليت‌هاي شهري .
ü همسو‌سازي سرمايه‌گذاري‌ها با نيازهاي شهروندان و شهر بكار بستن سرمايه گذاري‌هاي شهري در جهت برطرف‌كردن نيازهاي حاضر شهروندان و جلوگيري از سرمايه گذاري‌هاي اضافي در نقاطي كه به آنها نيازي نيست.
ü تسريع در برطرف شدن مشكلات ايجاد شده در شهر با ارتباط مستقيم شهردار با شهروندان ، آگاه كردن هر چه سريعتر مسئولين از مشكلات شهري و اقدام در جهت رفع آنها بوسيله ارتباط مستقيم شهروندان با شهردار و مسئولين شهر.
ü صرفه جويي در وقت و انرژي با افزايش استفاده از اينترنت در انجام الكترونيكي كارها.
ü جلوگيري از سرمايه‌گذاري روي روش‌هاي قديمي اداره شهر و صورت دادن سرمايه‌گذاري‌ها بر مبناي زيرساختارهاي نوين .
ü ايجاد زيرساختار لازم براي توسعه‌هاي آتي شهر عدم نياز به زيرساختارهاي جديد در توسعه‌هاي آتي شهر با توجه به وجود زيرساختار مناسبي كه توسط شهر الكترونيك ايجاد خواهد شد .
ü كاهش فساد اداري: كاستن اختلالات و اغتشاشاتي كه در امور اداري وجود دارد با توجه به انجام امور اداري بصورت الكترونيكي .
ü افزايش نظم در فعاليت‌هاي شهر با استفاده از سيستم اطلاعاتي جامع و با تعريف دقيق فعاليت‌هاي شهري .
ü افزايش سطح آگاهي عموم از محل زندگي خود، اوضاع شهر و همچنين ارتباط تنگاتنگ با شهر الكترونيك .
ü درآمد ثابت شهري با بوجود آمدن يك سيستم با ثبات گردش پول در جامعه: از بين رفتن تاخيرات ايجاد شده در پرداخت‌ها و در نتيجه ايجاد يك درآمد باثبات براي شهر با توجه به ايجاد سيستم‌هاي پرداخت ماليات، جرائم و قبوض به صورت برخط .
ü نشر فرهنگ و عقايد، با افزايش اطلاعات موجود توريستي مثل رسومات و شيوه زندگي در شهر و غيره بر روي شبكه اينترنت.
ü مديريت و نظارت واحد شهري: جلوگيري از فعاليت‌هاي موازي، بي‌نظمي و اختلالات و صورت گرفتن تمام فعاليت‌ها تحت نظارت مديريت واحد، با توجه به استقرار سيستم‌‌هاي يكپارچه در شهرداري الكترونيك [10s] .

4- دو فضائي شدن شهر
با رويکرد دوفضائي شدن شهر، شهر الكترونيك منهاي شهر واقعي و بر عکس شهر واقعي منهاي شهر الكترونيك، شهري ناکارآمد و بي معناست. (بعلي، 1382:99). از اين منظر دو فضائي کردن شهر نيز يک نوعه توسعه کلان فضاي شهري محسوب مي شود. به لحاظ نظري دو فضائي شدن شهر، در ارتباط عميق با "پارادايم دو جهاني شدنها" مي باشد (عاملي، 1382الف، ب، ج و 1383). پارادايم دو جهاني شدنها بر اين نظريه تاکيد مي کند که صنعت ارتباطات بطور عام شرايط سرعت يافته اي را براي حرکت جمعيت، ارتباطات بين فردي و نزديک کردن فضاها فراهم آورده است. اين روند در دو فضاي واقعي و مجازي صورت مي گيرد. جهان شدنها در جهان واقعي متاثر از "صنعت حمل و نقل" مي باشد که شرايط تسهيل شده اي را براي انتقال "انسان با بدن" فراهم آورده است که معناي نزديکتري از فاصله بين مکانها را تحقق بخشيده است و احساس دوري و نزديکي را در سطح وسيعي تغيير داده است.
از آن طرف جهاني شدنهاي ديگري در فضاي مجازي در جريان است که محصول "صنعت همزمان ارتباطات" مي باشد، اين صنعت امکان انتقال همزمان "انسان بي بدن" و يا به عبارتي انتقال خواسته ها، آرزوها و اطلاعات انساني را فراهم آورده است. بر اين مبنا "واقعيت هاي همزمان " (
Synchronic Realities) بسياري در جهان معاصر شکل گرفته و بصورت گسترده تري تحقق پيدا خواهد کرد. دو فضائي شدن فرهنگ (عاملي، 1383)، دو فضائي شدن دولت (عاملي، 1383 ب) و شکل گيري هويت هاي همزمان (عاملي، 1382 ج) و بالاخره دو فضائي شدن شهر نموده هاي عيني اين تغيير بزرگ مي باشد. بر اين مبنا بايد گفت شهر بصورت "دو قلوهاي همزاد" که از يک پيوند و چسبيدگي جدائي ناپذير برخوردار است، به سمت دو تائي شدن و دو فضائي شدن حرکت مي کند. و درواقع تراکم جمعيت، ماشين و صنايع مختلف، ضرورت گريز ناپذيري را براي دو فضائي شدن شهر فراهم آورده است که بدون آن زندگي گرفتار سختي ها و مسائل پيچيده تري خواهد شد.
با اين نگاه شهر در فضاي واقعي از فضاي عمل محدود به جغرافيا و نقشه مشخص شهري، جمعيت هاي بزرگ، ترافيک، بافت شهرسازي برجسته و مديريت هاي شهري متنوع و ارتباطات انساني با بدن برخوردار است. شهر در فضاي مجازي از يک محيط داراي هويت شهري الكترونيك رها شده از مکان، کاربران بومي و فرابومي بدون بدن، بافت شهرسازي کاملا صنعتي و کد گذاري شده و مديريت شهري الكترونيك بهره مند مي باشد. با نگاه کارکرد گرايانه، شهر در فضاي مجازي با چهار خصيصه کلي مربوط به مکان ، کار، سرعت و نظام پاسخگوئي از شهر در جهان واقعي متمايز مي شود [13].
4-1 مکان در شهر واقعي و در شهر الكترونيك
زندگي در شهر واقعي با پديده هاي کاملا برجسته و مشخص مواجه مي باشد و از اجزاء محسوس و طبيعي مثل مردم، حيوانات، گلها و گياهان، درختان، سنگها، ابر، باران و خورشيد و تغيير فصول و عناصر طبيعي-صنعتي مثل ساختمانها، خيابانها و ميادين و کارخانها برخوردار است. بقول نوربرگ-شولز (1976) (
Norberg-Schulz) علاوه بر اين امور محسوس که در ظرف مکان شهر بصورت مشخص ديده مي شود، امور نامحسوسي نيز هست که از آن تعبير به "احساس" مي شود. اين مجموعه به "مکان" در شهر واقعي معنا مي بخشد. خصيصه مشترک همه آنها "بدن داشتن"، حجم داشتن و محسوس بودن است. از طرفي بايد توجه داشت که يکي از جنبهاي مهم زندگي در شهر واقعي و جهان واقعي، جنبه ديداري زندگي روزمره است که ناشي از حسي بودن و با بدن بودن مکان مي باشد. خيس شدن در باران، ديدن انواع متنوعي از چهره هاي مردم در حال حرکت، کنش و واکنش هاي روزمره مردم، نور آفتاب و هواي تاريک و صدها نمونه ديگر حوزه گسترده "قابل رويت شهرها " (Visible Cities) را به نمايش مي گذارد (دونات ، 2004:40) (Donath).
با خصيصه هاي مشابه در "نمايش"، ولي متفاوت در ماهيت، مکان در شهر الكترونيك خود نمائي مي کند. در فضاي مجازي مکان از يک حيثيت کاملا قرار دادي، تعريف شده، صنعتي و ساختگي و بي بدن برخوردار است. در شهر الكترونيك نيز جغرافياي مکان و حتي امکان دسترسي به آن، اگر چه "قابليت جهاني" دارد ولي قابل محدود شدن به فضاي خاص و کاربران خاص و با خصيصه هاي مرتبط به جغرافياي خاص مي تواند، تعريف شود. تلاش گسترده اي که براي شبيه سازي فضا و مکان در شهر الكترونيك با شهر واقعي مي شود، اولا مفهوم فضاي مکان دار را تحقق مي بخشد بگونه اي که حتي در طراحي فضاها به جنبه هاي "دورنمايانه تصاوير " (
Panoramic Images) (ايکوچي و همکاران ، 2004) (Ikeuchi etal) و معماري شهر و حتي پردازش نور و طبيعي کردن گردش شب و روز در فضاي مجازي توجه مي کند (فوکودا و همکاران ، 2003) (Fukuda etal). صنعت گرافيک کامپيوتري(کاد) و برنامه هاي طراحي همکاري هاي مجازي، تلاش مي کند جنبه هاي ديداري و حسي را در فضاي شهر الكترونيك تقويت کند، تا فرد از "احساس غيرواقعي" بودن کمتري برخوردار شود. البته در کنار تلاشي که براي شبيه سازي واقعي جهان مجازي با جهان واقعي مي شود، نگرش هاي وجود دارد که روند ديزنيلندي شدن اين فضا را نيز دنبال مي کند. ديزنيلندي شدن (Disneylandization) فضاي شهري، نگرش مقابل واقعي سازي مي باشد ولي به نظر مي رسد هر دوي اينها جنبه از واقعيت هاي زندگي ما مي باشد (واکاباشي ، 2002) (Wakabayashi).
به نظر مي رسد مهمترين متولي اجرائي براي تاسيس شهر هاي الكترونيك در کلان شهرها، شهرداري هاي مي باشند، که بجاي سرمايه گذاري ميلياردي روي صنعت حمل و نقل، نيازمند اعمال "مديريت کنترل حرکت حمعيت" هستند. مثلا در شهر تهران از طريق مجازي نمودن روند هاي انجام امور شهري بسيار از معضلات ناشي از حرکت وسيع جمعيت حل مي شود. برا اساس بعضي از برآوردها نزديک به سه ميليون و يا براساس شمارش ماشين هاي حدود 700 هزار نفر تفاوت جمعيت روزو شب تهران مي باشد که با الكترونيك شدن شهر به صورت قابل توجهي اين تفاوت کاهش مي يابد و حرکت بين شهري جمعيت تهران را نيز کنترل مي کند [20].
4-2 کار در شهر واقعي و شهر الكترونيك
با شکل گيري دولت الکترونيک و شهر الكترونيك، مفهوم کار عوض مي شود. کار از يک بستر چسبيده به مکان مشخص و مرکزي، به يک هويت جدا از مکان و بصورت غير مرکزي شده تغيير شکل مي يابد. در شهر و دولت الكترونيك، لزوما با حضور کارمند در اداره مشخص و يا فضا و مکان متمرکز، کار تحقق پيدا نمي کند. بلکه با حضور در "فضاي واحد" افراد از محل خانه، به انجام وظايف شغلي مشغول مي شوند. اين مهم مفهوم "کار فراگير" با خصوصيت غير متمرکز بودن، ناپيوسته بودن و براي همگان و از همه جا قابل اجراء بودن را تحقق مي بخشد. به دليل "فشرده شدن مراحل کار در فراينده هاي تعريف شده دجيتالي" زمان انجام کار بصورت غير قابل تصوري کوتاه مي شود و موجب تسهيل کار و کاهش ساعت کار تا حد 2 ساعت در روز خواهد شد. با همين نگاه است که برخلاف پيش بيني هاي بدبينانه، جهان آينده، مي تواند جهان طبيعي تر و انسان آينده، انسان آزادتري باشد. انتقال سطح وسيع کار از جهان واقعي به جهان الكترونيك، موجب کاهش گسترده حرکت جمعيت در شهر مي شود و مصرف سوخت را بصورت غير قابل تصوري کاهش مي دهد. آلودگي محيط زيست که منشاء ظهور بيماري هاي گسترده اي در جهان معاصر مي باشدنيز در پرتو اين اقدام، کاهش پيدا خواهد کرد.
4-3 سرعت در شهر واقعي و شهر الكترونيك
به قول ون وين و همکاران (1998) (
Van Veen etal) دو چرخه در محيط واقعي از سرعت کمتري نسبت به دو چرخه سواري در فضاي مجازي برخوردار است. درک سرعت انتقال در اين فضا، شهرنشيني متفاوتي را با شهرنشيني سنتي قديم بوجود مي آورد. پرداخت قبض آب، تلفن، برق و گاز همراه با بسياري از نقل و انتقالي هاي مالي و يا انجام امور اداري مربوط به شهرداري ها، مراکز خدمات درماني، بيمه و تامين اجتماعي و يا مراجعات مربوط به "خريد انواع کالاها" و يا مراجعات با مراکز نيروي انتظامي، دادگاه ها و مراکز حقوقي با سرعت اشاره به دکمه ماوس و يا دادن و گرفتن يک مجموعه اطلاعات مي تواند صورت بگيرد. اگر به حجم مراجعات به اين مراکز توجه شود، اهميت اينگونه فضا هاي شهري الكترونيك بيشتر روشن مي شود. بنا براين "امر مجازي" يک امر به مراتب سرعت يافته تر در مقايسه با "امر واقعي" محسوب مي شود. اين مهم بسياري از امور "اضطراري" و "فوريت هاي شهري" را تسهيل مي کند و در چند لحظه روندهاي مربوط به "فوريتهاي اجتماعي" مي تواند در اين سيستم تعريف شود.
4-4 پاسخگوئي در شهر واقعي و شهر الكترونيك
در شهر واقعي مراجعات و پاسخگوئي بصورت چهره به چهره و بصورت غير موازي صورت مي گيرد، يعني يک فرد بطور همزمان امکان پاسخ گفتن به بيش از يک نفر را ندارد. در بسياري از موارد پاسخ گيرنده و يا فرد مراجعه کننده، يک دريافت کننده و يا يک کنش گر غير فعال محسوب مي شود که صرفا بايد منتظر اقدام مسئول مربوطه باشد تا کار الف صورت بگيرد. بر عکس در شهرهاي الكترونيك، هدف نهائي استفاده فعال و همزمان بيش از يک کاربر از يک موقعيت شهري است. به همين منظور نرم افزارهاي درست شده است که کاربر را بصورت "فعال و همزمان" با کاربران ديگر به تعامل وادار کند. مثلا دانشگاه کالج لندن (
UCL) نرم افزاري را توسط "دنياهاي فعال" طراحي کرد که از يک استوديو طراحي همکاري هاي مجازي برخوردار بود و به کاربر اجازه مي داد که از امکان طراحي مجازي در فضاي شهر الكترونيك برخوردار شود. [لينك] در واقع اين فضا امکان حرکت فعال شهروندان را در فضاي شهري الكترونيك فراهم مي کند و نوع فعاليت در شهر الكترونيك را علاوه بر بهره وري از امکانات موجود، فراهم مي سازد.
"شهر الكترونيك سازمان يافته" از يک هويت به هم پيوسته معطوف به هدف مشخص برخوردار است و قابليت ايجاد "انسجام شهري" را با محوريت سياستگذاري دولتي فراهم مي کند و با مرتبط بودن با "دولت – الکترونيک" ظرفيت معنا بخشيدن به "انسجام ملي" نيز در آن ديده مي شود
مسئله ديگر تعامل جمعي شهروندان در فضاي شهر الكترونيك است. در فضاي معمولي مجازي، کاربرها از حضور يکديگر باخبر نمي شوند، فلذا يک ارتباط متقابل فراهم نمي شود و احساس زندگي کردن در جمع ضعيف مي شود و بعد "واقعي" بودن فضاي مجازي را تضعيف مي کند. ولي با ظرفيت هاي نرم افزاري که مثلا درهمين "دنياهاي فعال " بوجود آمده امکان ساختن "فضاهاي مجازي فردي و يا خانه مجازي" در قالب يک مغازه، محل گفتگو، خانه زيباي مجازي و امکانات ارتباطي ديگر موجود مي باشد. در ساختن اين فضاي مجازي، اگر به راهنمائي احتياج باشد، مدارس مجازي وجود دارد که افراد داوطلب، "طي مسير" را به کاربر مي آموزند. در واقع تلاش شهرسازي هاي الكترونيك معطوف ساختن شهرهاي کاملا منطبق بر شهرهاي طبيعي است.
شهر فرهنگي واقعي-مجازي با نگاه آسيب شناسانه به فضاهاي رها شده و بي هويت مجازي مورد تحليل قرار مي گيرد. "شهر فرهنگي" نيازمند نگاه منظومه‌اي به شهر است. شهري که به منظومه هائي از نياز هاي انساني توجه مي کند، نيازهاي مثل تردد آسان، نياز به گذران اوقات فراغت، نياز به دسترسي به همه امکانات عمومي با حداقل زمان ممکن، نياز به آسايش، آرامش و محيط زيست سالم و بالاخره نياز به آشنائي و تعلق داشتن به شهر و ارتباط شهر با فرهنگ و تمدن پيشين از اجزاء مهم اين منظومه شهر فرهنگي واقعي-مجاز است
5- نتيجه گيري: ضرورت توجه به "شهر واقعي-مجازي فرهنگي" و انسجام شهري
1. توجه به عوامل محيطي در فضاي شهري از اهميت مرکزي برخوردار است (تورنز، 2002) (
Thorns). نگاهي که موجب توجه به ظرفيت هاي طبيعي، تاريخي و ارزش هاي بومي در يک جغرافياي خاص مي شود. اگر چه فضاي مجازي، يک فضاي بدون جغرافيا و رها شده فرض مي شود، به نظر مي رسد اين وضعيت متعلق به دوران گذار از "تک فضائي بودن جهان" به "دو فضائي شدن جهان" مي باشد. اما به مرور فضاهاي مجازي از هويت هاي مشخص و مرتبط با جهان واقعي برخوردار خواهند شد و منعکس کننده جغرافياي قابل رويت و منطبق به جغرافياي جهان واقعي خواهند بود. در ساخت فضاهاي مجازي خصوصا دولت هاي الکترونيک و شهرهاي الكترونيك، توجه به هويت هاي مرتبط با فضاهاي واقعي کشور و شهرها از اهميت بسيار زيادي برخوردار است.
2. از آنجائي که شهرهاي الكترونيك در آغاز راه خود هستند، هيچ نوع شهرسازي قطعي در اين خصوص شکل نگرفته است. به عبارتي هنوز اجزاء و عناصر شهرهاي الكترونيك، نوع معماري شهرهاي الكترونيك و حتي نظام اجرائي و پاسخگوئي آن از يک استاندارد تعريف شده مشخصي برخوردار نيست. در اين روند، هر شهر متناسب با ضرورت ها، نيازهاي اساسي و قابليت هاي محيطي قالب ريزي متفاوتي از شهرسازي را ارائه مي کند. بعنوان مثال در فضاي شهري که مراجعات به يک اداره خاص مثل اداره تامين اجتماعي، از بالاترين سطح مراجعات برخوردار است و يا در شهرهاي در حال توسعه اي که مراجعات شهرداري ها، وسعت بيشتري دارد، نظام شهري الكترونيك مبتني بر تعاملات مربوط به اداره تامين اجتماعي و يا شهرداري ها شکل مي گيرد. منتهي نگاه به فضاهاي شهري الكترونيك، بايد يک نگاه بلند مدت، جامع و با در نظر گرفتن فضاي کامل شهر، با يک مرحله بندي اجرائي، راه ساختن را هموار کنند.
3. يکي از مهمترين مشخصه ها و ضرورتهايي که منجر به شکل گيري شهر شد، ايجاد "يکپارچگي اجتماعي" بود. تا ساليان متمادي مثلا "شيرازي بودن" يا "تهران بودن" منعکس کننده هويت هاي يکپارچه اي بود که به نوعي متمايز کننده و منعکس کننده يک "جمع يکپارچه" درخصلت هاي زباني، نژادي، جغرافيائي و اجتماعي خاص بود. به مرور يکپارچگي اجتماعي در شهرهاي بزرگ تبديل به "تجزيه اجتماعي" و "تنوع و تکثر فرهنگي" شد [21] .
4. شهر الكترونيك با تکيه بر ارتباطات شبکه اي گسترده شکل مي گيرد. فضاهاي شهر الكترونيك با رويکرد چندمرکزي و معطوف به نيازهاي روزمره مردم و پاسخگوئي فراگير به نيازهاي روزمره مردم ساخته مي شود. شهر الكترونيك را مي توان در دو سطح سازمان يافته و غير سازمان يافته تعريف نمود. "شهر الكترونيك سازمان يافته" از يک هويت به هم پيوسته معطوف به هدف مشخص برخوردار است و قابليت ايجاد "انسجام شهري" را با محوريت سياستگذاري دولتي فراهم مي کند و با مرتبط بودن با "دولت – الکترونيک " ظرفيت معنا بخشيدن به "انسجام ملي" نيز در آن ديده مي شود. "شهري الكترونيك غير سازمان يافته"، حوزه عمومي تر شهر الكترونيك را تشکيل مي دهد که فعاليت افراد، سازمانهاي غير دولتي و يا تلاش هاي مدني و تجاري در آن منعکس مي شوند که در جاي خود از اهميت بسيار زيادي برخوردار است و در صورت قوي بودن فرهنگ شهري و ملي، تامين کننده هويت منسجم شهري و ملي نيز مي تواند باشد.
5. دو فضائي نکردن شهر خصوصا شهرهاي مثل شهر تهران که از تنگناهاي محيط زيستي و ترافيک سنگين ماشين و جمعيت و پراکندگي فرهنگي برخوردار است، آسيب هاي بسيار را بوجود مي آورد که در جاي خود نيازمند مطالعه مستقل مي باشد، ولي بصورت کلي چهار آسيب عمده متوجه عدم اقدام براي تاسيس شهر الكترونيك مي باشد: 1) فرسايش انواع انرژي هاي طبيعي، 2)آسيب هاي گسترده نظام صنعتي در مقابل نظام دجيتالي جديد، 3) آسيب هاي ناشي از تفاوت نظام توليد درآمد، توزيع منابع و خدمات عمومي و مصرف در شهر واقعي و مجازي 4) و احساس ناستالژيک عقب افتادگي. اين چهار آسيب منعکس کننده، فرصت هاي از دست رفته به دليل نپيوستن به نظام دو فضائي شهر مي باشد. البته آسيب هاي جدي در پيوستن به اين فضا هست که در جاي خود نيازمند مطالعه دقيق تر مي باشد، اما در شرايطي که ما قرار گرفته ايم، نيازمند بحث از آسيب هاي نپيوستن به شهر الكترونيك هستيم.
6. به نظر مي رسد مهمترين متولي اجرائي براي تاسيس شهرهاي الكترونيك در کلان شهرها، شهرداري ها مي باشند، که بجاي سرمايه گذاري ميلياردي روي صنعت حمل و نقل، نيازمند اعمال "مديريت کنترل حرکت حمعيت" شهر از طريق مجازي نمودن روند هاي انجام امور شهري هستند. اقدامي که فاصله جمعيت شب و روز شهر را به صورت قابل توجهي کاهش مي دهد و حرکت بين شهري جمعيت کلان شهرها را نيز کنترل مي کند. اين اقدام در سطح وسيعتري در سازمان برنامه و بودجه و مجلس شوراي اسلامي بايد صورت بگيرد، که منشاء تحول جدي در مفهوم کارو شغل در جامعه ايراني مي شود و آسايش گسترده مردم را بدنبال خواهد داشت. اقدامي که بتواند کار را از حالت "مکان محوري" و "مرکزيت داشتن" همه چيز در محيط اداره و کارخانه خارج کند و شهرهايي را طراحي کند که کارها بصورت "مرکزيت يافته مجازي" و "غير مرکزي شده در جهان واقعي" انجام گيرد [17].
مراجع
[1] بعلي، ف. (1382) جامعه، دولت و شهرنشيني: تفکر جامعه شناسي ابن خلدون، ترجمه علامرضا جمشيديها، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
[2] عاملي، س. ر (1382الف) دو جهاني شدن ها و آينده جهان، کتاب ماه علوم اجتماعي، شماره 69-70، خرداد و تير 1382، ص ص 15-28.
[3] عاملي، س. ر. (1382 ب) دو جهاني شدن ها و جامعه جهاني اضطراب، نامه علوم اجتماعي، جلد11، شماره 1، مهر 1382، ص ص 143-174.
[4] عاملي، س. ر. (1382ج) دو جهاني شدن ها و هويت هاي همزمان آينده، در کارگاه علمي آينده انديشي ... ارائه شده است که در وب سايت جامعه اطلاعاتي ايران قابل دسترسي است.
http://iranwsis.org
[5] عاملي، س. ر. (1383) صنعت همزمان ارتباطات و دو فضائي شدن فرهنگ، ديدگاه، سال اول، شماره1و2، ص ص 1-24
عضو هيئت علمي گروه ارتباطات دانشکده علوم اجتماعي دانشگاه تهران
ssameli@ut.ac.ir

[6] Ameli, S. R. (2003) Glocal Space: Power and Powerlessness of Cultures, Ameli, S. R. (2004) Dual Globalizations: Inter-religious Communication in the Real World and the Virtual World, in Islam im Dialog, Jahrgang 2, Nr. 7.[7] Budthimedhee, K; Li, J. and George, R. V. (2002) ePlanning: A Snapshot of the Literature on Using the World Wide Web in Urban Planning, in Journal of Planning Literature,Vol. 17 (2), pp. 227-246.[8] Castells, M. (1993) European Cities, the Informational Society and the Global Economy, pp. 475-488, in R. T. LeGates and F. Stout (2003) The City Reader, London, Routledge. [9] Dieberger, A. & Frank, A. U. (1998) A City Metaphor to Support Navigation in Complex Information Spaces, Information Technology Division, Emory University, Atlanta.[10] Donath, J. S. (2004) Inhabiting the virtual city, http://postcards.www.media.mit.edu/Thesis/IllustConv.frame.html[11] Fukuda T.; Nagahama R.; Kaga A.; Sasada T. (2003) Collaboration Support System for City Plans or Community Designs Based on VR/CGTechnology, in International Journal of Architectural Computing, Vol. 1(4), pp. 461-469.[12] Graham, S. and A. Aurigi (1997) ‘Virtual Cities, Social Polarization and the Crisis in Urban Public Space’, Journal of Urban Technology 4(1): 19–52.[13] Gartman, D. (2000) Why Modern Architecture Emerged in Europe, not America: The New Class and the Aesthetics of Technocracy. [14] Giddens, A. (2001) Sociology: 4th Edition, Cambridge, Polity Press.[15] Ikeuchi K.; Sakauchi M.; Kawasaki H.; Sato I. (2004)Constructing Virtual Cities by Using Panoramic Images: Special Issue on Omni-Directional Research in Japan, in International Journal of Computer Vision, Vol. 58(3), pp. 237-247.[16] Jenkins, L. (2002) Geography and Architecture, in space & culture vol. 5 (3), pp. 222-236.Leach, N. (1999) Virilio and Architecture, in Theory, Culture & Society, Vol. 16(5-6), pp. 71-84.[17] Norberg-Schulz, C. (1976) Place, in M. Miles, T. Hall and L. Borden (2000) The City Cultures Reader, London, Routledge. [18] Thorns, D. C. (2002) The Transformation of Cities: Urban Theory and Urban Life, New York, Palgrave.[19] Van Veen, H. A. H. C., Distler, H. K Braun, S. J and Biilthogg, H. H. (1998) Navigating through a virtual city: Using virtual reality technology to study human action and perception, in Computer Review, Vol. 22(1), pp. 27-51.[20] Waddell P.; Borning A. (2004)A Case Study in Digital Government: Developing and Applying Urbanism, a System for Simulating Urban Land Use, Transportation, and Environmental Impacts, in Social Science Computer Review, Vol. 22(1), pp. 27-51.[21] Wakabayashi, M. (2002) Urban Space and Cyberspace: Urban Environment in the Age of Media and Information Technology, in International Journal of Japanese Sociology, Vol. 11(1), pp. 6-18.
[1] . Information Communication Technology
[2] . Electronic Government

هیچ نظری موجود نیست: