۱۳۹۴ خرداد ۲۳, شنبه

Asking for a favor!

I really hope you get this fast. I could not inform anyone about my trip, because it was impromptu. Am stranded here in Manila, Philippines since last night. I was hurt and robbed on my way to the hotel I stayed and my luggage is still in custody of the hotel management pending when I make payment on outstanding bills I owe.

Please let me know if you can quickly help with a LOAN. I will refund the money back to you as soon as I get back home.

Thanks,
 
______________
 Dadmehr Rahbari

۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۳, سه‌شنبه

تغییر آدرس وبلاگ

با سلام

لطفا" به آدرس جدید وبلاگ مراجعه فرمائید.

۱۳۸۹ مرداد ۱۰, یکشنبه

هـوش بـدون دلـيل

در سال 1991 برنده جايزه تفكر و كامپيوتر در كنفرانس بين المللي هوش مصنوعي شدم . هر دو سال جايزه اي به محقق برجسته (در زمينه هوش مصنوعي) داده مي شود . يكي از ملاكهاي انتخابم سن جوانيم بود (طبق قوانين جديد من در سال 1991 واجد شرايط نبودم)، اين بالاترين امتياز از طرف كميته هوش مصنوعي بشمار مي رفت و من كاملا به استدلال آنها براي انتخاب پي بردم . من از طرف آنها به شركت در مقاله اي براي شرح كارها كه فقط شش صفحه بود دعوت شدم همچنين محدود بودن تعداد صفحات نيز بخشي از كمك به من بشمار مي رفت . اين فرصت را بدست آوردم كه هوش مصنوعي كلاسيك را به زبان تايلندي بازنويسي كنم و ساختاري مشابه كامپيوترها كه افكار را از جهاتي متاثر مي سازد . همچنين فرصتي پيش آمد كه از طرحي مبتني بر رفتار استفاده كنم تا هوش مصنوعي كلاسيك مانند سيستم هاي زيست شناختي واقعي به نظر آيد.امروزه بخشهاي زيادي از هوش مصنوعي وجود دارد كه در جهات مشابهي حركت داده مي شود همچنين كنفرانسهاي مخصوصي با طرح تسلط زبان تايلندي به تازگي بوجود آمده است . اما IJCAI روش قديمي خود را ادامه داده بطوريكه دروغهايش بسختي در جلسات خشني به مشم مي رسد


چكيدهكامپيوتر و فكر دو مقوله اي هستند كه با همديگر هوش مصنوعي را بعنوان يك رشته علمي تعريف مي كنند . بطور كلي كار روي هوش مصنوعي در سي سال گذشته تاثيرات شگرفي در جنبه هاي معماري كامپيوتر ها داشته است . همچنين مقوله هاي ديگر اين مقاله عبارتند از :وضعيت معماري كامپيوتر تاثير زيادي بر روي مدل افكارمان گذاشته است . مدل وان نيومن در محاسبات منجر به هوش مصنوعي در جهات ويژه اي شده است . هوش در سيستم زيست شناختي كاملا متفاوت مي باشد . كارهاي اخير در زمينه هوش مصنوعي مدلهايي جديدي را توليد كرده است كه در آن هوش محدود به روح سيستمهاي زيست شناختي مي شود . مدل محاسباتي وان نيومن خصوصيات مشترك زيادي با محاسبات زيست شناخته دارد
1-
مقــدمـههوش مصنوعي به عنوان رشته اي رسمي در سي سال اخير بشمار مي رود . هدف شاغلين در اين زمينه تحول و دگرگوني در زمان است . يك توصيف منطقي از كليات كارهاي انجام شده بوسيله آن در كامپيوتر : در كاري كه بوسيله مردم انجام مي شود هوش مشخصي ديده مي شود ."وينستون دو هدف را براي هوش مصنوعي متصور مي باشد كه شامل : ساختن سيستم هوش مصنوعي مفيد و ادراك هوش بشر ."وسوسه هاي زيادي در مورد تعريف و پيشروي در اين زمين هوجود دارد اما معني روشني را نمي توان در زماني كم بيان كرد . در حقيقت خطرات پسروي فلسفي عميقي وجود دارد كه بازيابي آن ساده بنظر نمي رسد . بنابراين من ترجيح مي دهم منتظر يافته هاي جديد ( حتي خيلي ديرتر ) از طرف بشر بمانيم .
1-1
دستــاوردهاهـوش مصنوعي سنتي در مسائل زنجـيره اي از ساختمان هوش مصنوعي بالا به پائين استفاده كرد مي كرد . هوش زنجيره اي مبتني بر دليل و فكر مي باشد . اينها تنها چيزهايي هستند كه ما در مورد افكار دروني مي دانيم . اين شيوه كار كه سالها مورد استفاده قرار گرفته است ، شامل مجموعه اي از قواعد مي باشد كه ورودي ها و خروجي هاي فكر و دليل را مديريت مي كند ( مانند نمايش دانش ) و چيزهايي كه فكر و دليل انجام مي دهند را مرتب مي كند ( مانند برنامه ريزي و حل مسائل ) . با دلايلي كه پيش رو داريم مشخص مي شود ، تمام اين قواعد نمي تواند بعنوان هوش تلقي شود . بعلاوه بدون اين جنبه ها اعتبار رويكردهاي هوش مصنوعي سنتي زير سوال مي رود

من همچنين در مورد نقاط عطف كار روي فكر كه بوسيله محدوديتهاي تكنولوژيكي كامپيوتر متاثر مي شود نيز بحث مي كنيم ، و سرانجام مشخص مي شود بسياري از جنبه ها و اصول تعيين كننده در اين معماري به فراموشي سپرده شده است .
به طرزي قابل پيش بيني در سطح هوش بشر جهشي شگرف پديد آمد . اصول و موادي وجود دارد كه تماما به بشر نسبت داده مي شوند . بسياري از اين موارد امروزه از جانوران بدست آمده است . مطالعه جانوران ممكن است محدوديتهاي را در چگونگي افكار سطح بالاي بشر بوجود آورد .


اخيرا مطالعاتي در زمينه هوش انجام شده است كه روي سيستمهاي فيزيكي متمركز شده است ( مانند رباتهاي متحرك ) ، جايگزيني در جهان ، حمل وظيفه هايي از دسته هاي مختلف در سيستم هاي خود گردان.


برخي از اين كارها بر اساس مهندسي اصول اوليه مي باشد و بقيه قطعا بر اساس الهامات زيست شناختي مي باشند . چاشني اين كار بسيار متفاوت است از هوش مصنوعي سنتي . در حقيقت به رويدادهاي دروني مان اشاره مي كند ، برخلاف هوش مصنوعي سنتي كه اغلب شباهتي به همه آنچه در كار سيستم زيست شناختي رخ مي دهد ندارد . راههاي خطرناكي و دقيقي براي مطالعه سيستم زيست شناختي وجود دارد ، بطوري كه طراحي آنها از نقطه نظر سيستمهاي عمومي بهينه نمي باشد .ترجيحا چنين سيستمهايي با سيستمهاي كاري گذشته سازگارند و مي توانند با هم تلفيق شوند ، در اين راه بيشتر به فشارهاي محيطي تازه گذشته خواهيم رسيد . شايد راه حلهاي اين چنين براي هوش در سطح كمي از بهينگي وحود داشته باشند .مطمئنا بين انسان و جانوران ساختارهاي مشابه زيادي مي توان يافت مانند : سيستم گوارشي ، اسكلتي . عضلاني . بايد فرض كنيم بسياري از ساختارهاي عصبي ، واكنشي و تاثيرات اطاف در آنها وجود دارد . هر چند شبيه سازي اين دو ممكن است ديوانگي به نظر برسد .
1-2
نمــاي كــلياين مقاله از پنج بخش تشكيل شده است : 2 ربات ، 3 كامپيوتر ، 4 زيست شناختي ، 5 ايده ، 6 فكر . موضوع مقاله بررسي سهم كامپيوتر و فكر در پيشرفت هوش مصنوعي مي باشد ، چگونگي اتصالات بين آنها كه ممكن است باعث گمراهي شود ، چگونگي نمونه هاي زيست شناختي از هوش كه كاملا متفاوت از مدلهايي است كه در هوش مصنوعي استفاده شده است و همچنين چگونگي رويكردهاي جديد بين كامپيوتر و فكر .رويكردهاي جديد كه اخيرا در زمينه هوش مصنوعي صورت گرفته است بروشني در رباتهاي متحرك قابل رويت مي باشد . در بخش 2 ( رباتها ) مختصري راجع به رباتها و بحث در مورد مفاهيمي كه ريشه اختلافات پژوهشگران مي باشد صورت مي پذيرد .در بخش 3 ( كامپيوترها ) به ايده هاي اصلي در پيشرفت هوش مصنوعي مي پردازيم و اينكه چگونه به تكنولوژي محاسبات منجر مي شود . نه اينكه شامل دستورات اصلي محاسباتي شود اگرچه بسياري از پژوهشگران آنها را با اهميت شمردند .اهميت چارچوبهاي جديد در تحقيقات به طور برجسته اي نمايان شده است بطوريكه منجر به راه حلهاي مهمي در جهان محدود هوش مصنوعي شده است در عين حال مقالاتي هستند كه خيلي به برنامه هاي كاربردي وابسته نمي باشند . رشته فرمان شناسي كه سهم بسزايي در ابزارهاي متفاوت كامپيوترهاي ديجيتال داشته است .در بخش 4 ( زيست شناختي ) مروري مختصر بر پيشرفتهاي اخير در زمينه ادراك هوش زيست شناختي خواهيم داشت . موضوعاتي از قبيل رفتار شناسي ، روان شناسي و علم اعصاب .اين موضوعات لازم نيست بطور جامع بررسي شود ، كافي است ثابت شود كه : سيستمهاي زيست شناختي هوش كاملا متفاوت از هوش مصنوعي سنتي سازمان دهي شده است .در بخش 5 ( ايده ها ) دو اصل از رويكردهاي جديد هوش مصنوعي معرفي مي شود كه عبارتند از : تجسم و واقع شدن و بحث در مورد هوش و ظهور اين مطالب .در اصلي ترين بخش ( 6 فكر ) طرحي كلي از جزئيات دستاورد گروه من در MIT به منظور ساختمان رباتهاي هوش مصنوعي آورده شده است . رويكردي مشترك از سيستمهاي زيست شناختي كه معمولا با هوش مصنوعي ناميده مي شود .
2-
ربـاتــهامدت زيادي است كه بوسيله كميته هوش مصنوعي كارهاي پراكنده اي در مورد رباتهاي متحرك انجام شده است . شايد تكاندهنده ترين گزارش ارائه شده به شصت سال پيش برگردد كه مربوط به نيلسون در سال 1984 و همچنين CART در سال 1983 مي باشد .با وجود ساده سازي ( استاتيك ، محيط مهندسي ، بيشتر كامپيوترهاي در دسترس ) عمليات همه رباتها اين كار مشقت بار به آرامي انجام ميشود .براي ادراك سيستم نهايي و همچنين ساختن مدل دنيا زمان زيادي صرف مي شود.اين در حالي است كه طراحي و انجام آن خيلي طول نمي كشد .در سال 1984 نگراني هاي بسياري در مورد هوش بوسيله مردم مطرح شد . ملزوماتي براي هوش وجود دارد كه بتواند با جنبه هاي ديناميك محيط تعامل داشته باشد ، رباتهاي متحرك مشابه انسان و جانوران عمل كنند و اينكه هوش بتواند رفتاري از رباط را بدون وجه حسگري آن توليد كند ، محيط غير قابل پيش بيني و دنياي تغيير پذير

.
برخي از ادراكات كليدي در مورد سازمان هوش عبارتند از : بسياري از مردم كارهاي روزمره شان را بدون طراحي و حل مسئله حل مي كنند ، اما در عوض فعاليتهاي روتيني را انجام مي دهند كه مطمئنا دنياي آنها ديناميك مي باشد . بعلاوه عامل ها از يكسري اشيا در دنيا استفاده مي كنند كه هيچ نيازي به تناظر معنايي براي پردازش عامل ها ندارد . با يك مشاهده مي توان در مورد هدف عوامل صحبت كرد حتي مي توان به اين نتيجه رسيد كه عاملها هيج نيازي به دستكاري نمادهاي ساختمان داده ها در زمان اجرا ندارند . بعلاوه ايده هاي درستي از هوش بايد وجود داشته باشد كه در ساخت عاملهايي با حسگرهاي واقعي در محيطهاي ديناميك به طور كامل استفاده شود

 .
3-
كـامپيوتـرهاطبق فرضيه ارائه شده در سال 1997 ، جاييكه بيشترين زمان براي تغيير كم گونه ها وجود دارد ، شاخه هاي شكسته دچار رشد شگرفي شده اند . كارهاي انجام شده روي هوش مصنوعي در چهل سال اخير رشد چشمگيري در زمينه تحقيقات و رهنمودهاي آينده در اين زمينه داشته است .استفاده از تكنولوژي كه در آينده توليد مي شود در انجام محاسبا ت كاري از روي ناداني و گستاخي به نظر مي رسد ، مثلا مدارات مجتمع مبتني بر سيليكون . براستي كه رشد نمايي سرعت اجراي فرايندها هدفي قابل دسترس بود كه دليل همه اين تحقيقات شمارش بيشينه دلار در ثانيه بوده است .سه منشاء ممكن براي پيدايش چنين تغييراتي عبارتند از :3-1 سابقه تاريخيدر طول دهه 1940 حتي هنگام جنگ جهاني دوم حركتهايي صورت گرفت و اولين كامپيوتر الكترونيكي براي محاسبه مسير حركت گلوله ساخته شد ، ايده اسفاده از كامپيوترها براي انجام فعاليتهاي هوشمند پيش از اين نيز در ذهن مردم بوده است .آلن تورينگ كه شهرت خود را در سال 1943 بخاطر كارهايي در زمينه محاسبات بدست آورده بود و مذاكراتي با دونالد ميش داشته است ، از سال 1941 كارهايي در زمينه هوش مصنوعي مدرن براي بازي شطرنج به انجام رسانيده بود .تورينگ تعدادي از آرگومان هاي استرومن را توسعه داد در حالي كه كامپيوتر ديجيتال همين كار را ظرف يك روز انجان مي داد . اما او ملزومات يك ماشين كامل را در نظر نگرفت . كار او درست به نظر مي رسد اما سوال اينجا است كه يك ماشين چطور برنامه ريزي شود . تورينگ آرگوماني از برنامه ريزي ماشين را با حركت دستان ابداع كرد . اليته در اين راه محدوديتهايي نيز وجود داشت


او اين نظريه را رد كرد اما پذيرفت كه اين ماشين بايد چشماني داشته باشد، اگرچه كاملا لازم نبود.سرانجام دو پيشنهاد براي فكر كردن ماشين بيان مي شود . هوش مصنوعي كه در ادامه دنبال مي شود در دستاوردهاي بعدي ناديده گرفته مي شود .3-2 تـاسـيـسپايه هاي اصلي هوش مصنوعي در كنفرانس دارتموت سال 1956 و همچنين در كتاب تفكر و كامپيوتر سال1963 . اين نام بوسيله جان مك كارتي در پي تحقيقات شش هفته اي هوش مصنوعي كه در مركز تحقيقات آمريكاي شمالي پس از بيست سال ارائه شده است .مك كارتي با همكاري مروين مينسكي ، آزمايشگاه هوش مصنوعي MIT را تاسيس كرد ، كه اين خود مقدمه اي براي ايجاد آزمايشگاه هوش مصنوعي استانفورد بشمار مي رود .آلن نيوول و هربرت سيمون نيز گروه علمي كامپيوتر را در دانشگاه كارنج ملون ايجاد كردند .حتي امروزه بيشتر بخش تحقيقات هوش مصنوعي آمريكاي شمالي از كميته دكتري چهار نفري اين گروه يا اشخاص مورد تائيد آنها تشكيل شده است .در آن زمان برنامه هاي بزرگي به زبان اسمبلي نوشته شده است . كار تحقيقات به اين نحو كسالت آور بود چنانچه رويه هاي بازگشتي به اين زبان مشكل بود ، اگرچه افرادي مانند ساموئل و همراهان او در دارتموت در اين زمينه موفق بودند . نيوول و سيمون ، تئوري هاي منطقي را در حل مسائل بزرگ توسعه دادند و موفق شدند زبان هاي مفسري مانند (IPL) را بوجود آورند ، اين زبانها ساختارهاي پيچيده و بازگشتي را نيز پشتيباني مي كردند . بسياري از پروژه هاي دانشجويي در آن زمان با اين زبان نوشته مي شد .

*این متن متعلق به برنده جایزه نوبل هوش مصنوعی می باشد*